شعری با گویش سیستانی
زابل سلام، زابل تو کبه بودی ورمهِ سیستونی | قربون خاک و پلگِ تونو، چور و بستونی | |
زابل تو یادگار رستم و یعقوب و فرخی | زابل و آسمون ملکِ کیو، نور و چرخی | |
زابل تو پیتوی و گرمی افتو و نیمروز | از زرونِ آتش تو بوده، فرخی و سوز | |
اتماً شرنگِ رخش رستم، از در بادِ تو | فردوسی اشنیدَ و نویشتهَ، کتابَ و یاد تو | |
آسوکه گوی پیر زمو دیده زابلی | روفرقِ صد کتاب، سنت قدیم کاکلی | |
زابل تو آتشی و گرمی آتشگه گبرکو | زابل تو کنهای و کنگی خاکِ زیر کو | |
زابل تو تشنهای بتر از پرهِ آسِ اَو | زابل تو سیراوی و پریِ رودِ شیبِ اَو | |
زابل افْ اشْ سال دورُ مِ از خیرِ زندگی | پیغوم دِه از خوا، ورمِ که، رسم منه بندگی | |
آیا اََنوز کفترکو، گرمِ پور پور؟ | آیا اَنوز پتک سرگرمِ کور کورِ؟ | |
آیا انوز پتک و پچ دارِ چوپونو؟ | یا شیر دغ بر و گرماس مخوارِ چوپونو؟ | |
آیا انوز مرغووی گو مپرِ روی شر؟ | گودار ماس چکی مبرَ روی سر؟ | |
آیا انوز گورم، درِ بشِ دلبرِ؟ | آیا انوز مایه شو پر شیرو زر دره؟ | |
آیا مرامِ مردون تو قول مردی یه؟ | یا رسم وسنت پدرو رو وسردی یه؟ | |
آیا انوز پروندنِ گال استه رسمِ شو؟ | ممونونه دارِ دوست، که خدا نکنه خصم شو؟ | |
کوه خواجه روکِ سینه تو، یکْْ چشْْ کِِ قربونی | 0برنظر، پرزه تو حوض دار و ترقونی |
سیستان
سیستان سرزمینی با وسعت ۷۰۰۷ مایل، دارای آب فراوان (به علت خشکسالیهای متوالی حجم آب بسیار پایین آمده و دریاچه هامون کاملا خشک شده است) و خاکآبرفتی و از مناطق بسیار حاصلخیز ایران است. فاصله آن با مرکز استان سیستان و بلوچستان (زاهدان) ۲۰۰ کیلومتر است که شمالی ترین شهر این استان و شرقی ترین شهر ایران است و در گذشته از آبادترین مناطق ایران و یکی از مراکز تمدنی بودهاست. سیستان به انبار غله ایران معروف بوده و وجود ویرانههای فراوان شهرها و روستاها در این منطقه اثباتی است بر این مدعا. این سرزمین در داستانهای اساطیری، پهلوانی، تاریخی و دینی ایران مقام والایی دارد و نامداران بسیاری از آن برخاستهاند.
کوههای سیستان
این کوهها با جهت شمالی- جنوبی شامل چین خوردگیهای فشردهای هستند که از غرب به بیابان لوت و از شرق به دشت سیستان منتهی میگردد .پلنگ کوه یکی از مهمترین برجستگیهای این ناحیه است که به دشت سیستان مشرف است.
کوه خواجه
توده بازالتی کوه خواجه در حاشیه دریاچه هامون و در غرب زابل بین فرارود و کوه زرد، واقع است. ارتفاع این کوه از سطح دریا حدود 900 متر است .
رودخانه هیرمند
رودخانه هیرمند از مهمترین رودخانههای دائمی ناحیه سیستان و منبع اصلی تأمین آب دشت سیستان و در حقیقت شاهرگ حیاتی این منطقه است که از کوههای هندوکش و ارتفاعات بابایغما در 40 کیلومتری غرب کابل در افغانستان سرچشمه میگیرد و پس از طی مسافت 1050 کیلومتر، وارد خاک ایران میشود و در نقطه مرزی به دو شاخه تقسیم میشود. یک شاخه آن در امتداد مرز جریان پیدا میکند و پریان مرزی (مرز مشترک ایران و افغانستان) نامیده میشود که این شاخه پس از جریان در نوار مرزی و انشعاب شاخههای شیردل، نیاتک، سیلک و نهراب، وارد خاک افغانستان شده و نهایتاً به دریاچه هامون میریزد. شاخه دیگر در ناحیه جنوب شرقی –غربی مستقیماً وارد خاک این منطقه میگردد. در محل سد زهک دو شاخه فرعی با نامهای رود (نهر) «شهر» و «طاهری» از آن جدا شده و شاخه اصلی در همان جهت ادامه مسیر میدهد و پس از طی چند کیلومتر سد سیستان و پل «نهرآب» بر آن تعبیه و نهایتاً در محل «لورگ باغ»، وارد دریاچه هامون میگردد.
دریاچه هامون
نام دریاچه هامون در اوستا «کانس اویا» آمده و در پهلوی «کیانسی» و در کتابهای فارسی «کانفسه» درج شده است و «هامون» نامی است که بعدها به این دریاچه داده شد. سابقه تاریخی این دریاچه نشان میدهد که در ایران قدیم از لحاظ مذهبی دارای تقدس بوده است.
این دریاچه با مساحت 4000 کیلومتر مربع و عمق متوسط 5 متر (در فصول پرآبی)، بزرگترین دریاچه آب شیرین کشور بوده است که در شمال و شمال غربی دشت سیستان در نزدیکی زابل قرار گرفته است. در گذشتههای دور دریاچه هامون، در واقع دریایی بزرگ و پرآب بوده است که پس از خشکسالیها و تقسیمبندیهای صورت گرفته توسط ایران و افغانستان و نرسیدن آب به مرزهای ایران، به مرور قسمتهای وسیعی از آن خشک شده و در حال حاضر به چهار دریاچه مجزا به نامهای دریاچه هامون صابری یا دریاچه سیستان، دریاچه هامون پوزک در ایران، دریاچه هامون هیرمند و دریاچه هامون پوزک در افغانستان که بخش کوچکی از آن نیز در ایران واقع شده، تقسیم شده است. این دریاچه از طریق رودخانه سیستان، رودخانه پریان مرزی، فراه رود، چخان رود، خاش رود از افغانستان و بندان، شورو و چند رودخانه کوچک دیگر تغذیه میشود و به دلیل برخورداری از آب شیرین و امکان پرورش و صید ماهی در سالهای پرآبی و تأمین علوفه دامها از طریق حاشیه و نیزارهای آن به عنوان هفتمین تالاب بینالمللی حائز اهمیت میباشد. در مواقع پرآبی مازاد آب دریاچه از طریق آبراه شیله در قسمت جنوب غربی دریاچه، به طرف مرز افغانستان برمیگردد و در محلی به نام «گوده زره» در شنزارها فرو میرود .این منطقه پناهگاه بسیاری از گونههای نادر و در معرض خطر انقراض حیوانی و گیاهی است.
دریاچههای مصنوعی چاه نیمه
چاه نیمهها چالههای طبیعی بزرگی در فاصله 50 کیلومتری شهرستان زابل و در مجاورت روستای قلعه نو میباشند که آب مازاد رودخانه هیرمند توسط کانالی به آنها هدایت میشود. گنجایش این مخازن 700 میلیون متر مکعب است. در مواقع کمآبی، آب آشامیدنی تمام منطقه سیستان و شهرستان زاهدان و نیز قسمتی از آب کشاورزی سیستان از این دریاچه مصنوعی تأمین میشود. در حاشیه آبهای زلال چاه نیمه، پارک جنگلی و باغ وحشی احداث شده که منظره زیبایی را به وجود آورده است و بزرگترین تفریحگاه جنوب شرق کشور به حساب میآید.
بادهای صد و بیست روزه سیستان
بادهای 120 روزه سیستان از 20 اردیبهشت تا پایان شهریور به مدت 120 تا 130 روز میوزند و گاهی حتی تا 170 روز نیز به طول میانجامد. حداکثر سرعت باد در تیرماه 100 کیلومتر در ساعت است که در بعضی منابع برای حداکثر سرعت این باد ارقام بالاتری نیز ذکر شده است. متوسط سرعت باد در ماههای تابستان در حدود 26 کیلومتر در ساعت و در ماههای زمستان 13 کیلومتر در ساعت برآورد شده است. در مورد نحوه تشکیل این باد نظرات مختلی ابراز شده است اما به زبان ساده میتوان گفت علت آن جابجایی هوای گرم دشت سیستان با هوای سرد عرضهای شمالی است. ایجاد یک سیستم کم فشار در ماههای تابستان بر روی کویر ریگستان و حرکت به سمت بالا به منظور تعادل با هوای خشک استپهای مرتفع آسیای مرکزی، موجب حرکت توده هوای خشک از سمت شمال و شمال غرب به سمت جنوب و جنوب شرق میشود و به خاطر تداوم وزش، به باد 120 روزه معروف است. به گزارش اداره کل هواشناسی استان سیستان و بلوچستان، این باد متأثر از بادهای موسمی هند میباشد بدین صورت که در شمال افغانستان بر اثر استقرار یک سامانه پرفشار که رطوبت خود را در اثر بارانهای سنگین از دست داده و همزمان با آن یک سیستم کمفشار فصلی از نوع حرارتی در دشت زابل به وجود میآید که به علت اختلاف فشار هوا بین کوهستانهای افغانستان و دشت سیستان این باد تشکیل میشود.
این باد دارای جهت شمالی یا شمال غربی میباشد و وزش آن در منطقه میتواند از نظر تولید برق برای این استان موهبتی بزرگ قلمداد شود ولی در حال حاضر جنبههای مخرب این باد بیش از مواهب آن است. وزش این باد و دوام طولانی آن در منطقه سبب پراکنده شدن گرد و غبار در هوا میشود و به این ترتیب زندگی مردم این منطقه را مختل نموده و آسایش را از آنان سلب میکند.
منطقه حفاظت شده هامون
منطقه حفاظت شده هامون دارای 201062 هکتار مساحت میباشد که شامل دشت هامون، دریاچه یا تالاب هامون و رودخانه هیرمند میشود. اهمیت این منطقه بیشتر به دلیل زیستگاه انواع حیات وحش، امکان پرورش ماهی، وجود انواع پرندگان و تأمین علوفه دامها از نیزارها و استفاده از نیها جهت حصیربافی میباشد. پرندگان و جانوران وحشى این منطقه عبارتند از پلیکان، فلامینگو، پرندگان مهاجر آبى، تیهو، زنگوله بال، کوکر (باقرقره)، خرگوش، شغال، کفتار، کاراکال، یوزپلنگ، گراز و آهو. مراتع و نیزارهای اطراف دریاچه هامون اغلب اوقات سرسبز و متراکم هستند و زیبایی خیرهکنندهای به این منطقه میبخشند.
پوشاک زنان سیستان
پوشاک زنان سیستانی همچون پوشاک مردان این خطّه ساده، بلند و گشاد است و دارای طرحهای زیبا میباشد. زنان سیستانی علاوه بر لباس سنتی و روزانه خود، نوعی لباس نیز جهت اعیاد و جشنها تدارک میبینند که در نوع هنرمندانه و زیباست. از مشخصات لباس روزمره زنان سیستانی، نوعی سوزندوزی است که در حاشیه یقه و سرآستین لباس بکار میرود و در محل به آن سیاهدوزی میگویند.
پیراهن تاجیک: قد این پیراهن یک وجب بالای زانو است و دارای یک برش راسته است که در دو طرف پهلوها چاکی تا بالای ران دارد که علت این چاک بلند به خاطر پوشیدن یک دامن پرچین در زیر پیراهن است. جلوی این لباس تا زیر سینه باز است و سجافی مزین به گلدوزی با نخ سیاه دارد که در اصطلاح به این تزئینات سیاهدوزی میگویند. آستین پیراهن میتواند از سه نوع برش تشکیل شود.
تُنبون: زنان سیستانی به جای شلوار در زیر پیراهن تاجیک دامن پرچینی میپوشند که در منطقه به تنبون شگاد معروف است و عرض آن به 10 متر میرسد. کمر دامن لیفهای بوده و به وسیله بندهایی که توسط خود بانوان بافته میشود، در قسمت کمر محکم میشود. بعضی از بانوان تا سه عدد دامن پرچین روی هم میپوشیدند که لبه دامنها به وسیله نخ، سیاهدوزی میشد.
پیراهن پاچین: بانوان سیستانی از پیراهنی استفاده میکنند که دارای بالاتنه کوتاه و دامنی با چینهای ریز است. این پیراهن یقه گرد، از جلو تا ناحیه اتصال دامن باز است و آستین آن ساده و شمشیری و مچدار است. قد دامن چیندار این لباس تا زانو میباشد.
شلوار: پیراهن پاچین زنان سیستانی با شلواری که در منطقه کوتَنَنه نام دارد، پوشیده میشد. این شلوار از دو ساق مخروطی و میان ساق کمچین تشکیل شده و کمر لیفهای آن در لبه شلوار سجاف میخورد و روی آن با دست یا چرخ، تزئین میشود.
پیراهن دو گریبانه: قد این پیراهن تا زیر زانو است و در یقه پشت و جلوی آن چاک دارد و به همین علت به آن دو گریبانه میگویند. مدل این پیراهن شبیه پیراهن تاجیک میباشد با این تفاوت که قد آن بلندتر و بدون چاک و برش زیر آستین چین میخورد. این پیراهن با شلوار پوشیده میشود.
جلیقه: این پوشش از پارچه ساده و تیره رنگ دوخته میشود. یقه آن هفت است و تا کمرگاه میرسد و روی آن با نوار قیطان، نقشبندی میشود.
کت: این تنپوش دارای آستینهای بلند و راسته و یقه گرد است و از رنگهای شاد برای این پوشش استفاده میشود. روی آن تنپوش با نوار تزئین میشود و در هنگام سرما از کتهای چرمهدار و قزن لالهدار استفاده میشود.
لچک یا دستمال سر: سرپوشی که به عنوان لچک استفاده میشود پارچهای است که آن را تا زده و جلوی سر، گره میزنند و دو طرف دسته آن را داخل دستمال سر فرو میبرند و موها به شکل چتر از زیر دستمال نمایان میشود.
سرپوش یا چارقد: چارقد پارچه چهار گوش رنگی یا سفید است که آن را بر روی لچک میاندازند.
روبند: برخی از بانوان برای پوشاندن صورت خود از روبند استفاده میکنند. این روبند از پارچههای کتانی سفید تهیه میشود و در محل چشمها به طور سنتی، توردوزی میشود و به وسیله بند به پشت سر بسته میشود و قد آن تا زیر سینه میرسد.
کلاه: برخی از بانوان سیستانی از کلاهکی به شکل عرقچین استفاده میکنند که روی آن نقشبندی شده است.
چادر: طرح این پوشش به صورت چهارگوش و جنس آن از پنبه است و توسط خود اهالی منطقه بافته میشود. این پارچه چهارخانه مستطیل شکل را از وسط بر روی سر میاندازند و قد آن تا کنارههای زانو و پایینتر میرسد. نوع نامرغوب این پوشش جاوند نامیده میشود و نوع دیگر آن که مختص اعیان و اشراف بوده است از چهارخانههای ریز با نخ ابریشم بافته میشود.
کفش: کفش بانوان سیستانی تختهای چوبی است که رویه آن چرمی است و افراد معمولی از آن استفاده میکنند. اُرسیهای سرکج یا نوک برگشته مخصوص افراد متمول است.
دشت سیستان
دشت سیستان یکی از دشتهای داخلی فلات ایران است که به طور متوسط 475 تا 500 متر از سطح دریا ارتفاع دارد. این دشت از آبرفتهای دلتای قدیمی و فعلی رودخانه هیرمند و سیلابهای اطراف آن پوشیده شده است. این سرزمین در جلگهای پست و هموار در منتهیالیه مرز شرقی ایران قرار دارد. این دشت از بقایای دریاهای دوران سوم زمینشناسی است که بر اثر حرکات کوهزایی به صورت چاله درآمده است.
دشت لوت
دشت لوت بزرگترین چاله فلات داخلی ایران است که بخشی از آن در سیستان و بخش دیگر در بلوچستان گسترده شده است. این دشت یکی از خشکترین و گرمترین دشتهای جهان است که در آن به ندرت اثری از آب دیده میشود. حداکثر بارندگی در آن حدود 100 میلیمتر در سال است. در قسمت غربی دشت لوت بیابان نمکزار واقع است که در فصل بارندگی بسیار صعبالعبور میباشد. نیمه شرقی دشت لوت از ریگ روان پوشیده شده است و قسمت جنوبی آن سرزمین هموار و قابل عبور واقع شده است. بر اثر تابش شدید آفتاب و بادهای شمالی و غربی، تودههای بزرگ ماسه، همیشه به طرف جنوب و جنوب شرقی در حرکت میباشند و زنجیرهای از تپههای ماسهای را تشکیل میدهند.
جغرافیا
سیستان کنونی در شرق ایران و در شمال استان سیستان و بلوچستان در دشت پست و همواری در ۳۰درجه و ۱۸دقیقه تا ۳۱درجه و ۲۰دقیقه عرض شمالی و ۶۱درجه و ۱۰دقیقه تا ۶۱درجه و ۵۰دقیقه طول شرقی، نسبت به نیمروز گرینویچ قرار دارد. از شمال به استانخراسان جنوبی، از جنوب تا نزدیک دشتک، از شرق به کشور افغانستان و از غرب به کویر کرمان محدود است. مساحت دشت سیستان ۱۵۱۹۷ کیلومتر مربع است که ۵۵۶۰ کیلومتر مربع آن را دریاچه هامون و اراضی مشرف به دریاچه هامون تشکیل میدهد.
سیستان جلگهای است که شاهرگ حیاتی آن رودخانه معروف هیرمند است. این رودخانه از کوههای بابایغما در جنوب سلسله جبالهندوکش سرچشمه گرفته و بعد از طی صدها فرسنگ به مرز ایران میرسد و پس از سیرآب کردن جلگه سیستان، مازاد آن وارد دریاچههامون شده و سرریز آن از طریق رودخانه شیله (شیلا- شلاق) وارد گودزره در مرز پاکستان و افغانستان میشود.
رودخانه هیرمند در سیستان بارها تغییر مسیر داده و دلتای جدیدی ایجاد کردهاست. به همین دلیل هم در گوشه و کنار این منطقه آثارحیات انسانی و خرابههای باقیمانده دیده میشوند که توسط سیلاب یا تغییر مسیر آب متروک شدهاند و مردم آنجا را ترک گفتهاند. قدیمیترین مکان سکونتی انسان را در شهر سوخته و یا همان کاخ گلشن زرنگار، در کنار جاده زابل - زاهدان مشاهده میکنیم.
زمین شناسی سیستان از منظر زمینشناسی یک دشت آبرفتی هموار و نسبتاً مسطح از رسوبات رودخانهای میباشد. کف رسوبات از سنگهایکرتاسه و کنگلومرای اواخر دوره ترشیاری شکل گرفتهاست.
بر روی گدازههای مارن قرمز دوره ترشیاری، تنها برجستگی بازالتی سیستان به نام کوه خواجه مشاهده میشود. چاه نیمههای سیستان هم حاصل فعالیت دوره کواترنری است. جلگه سیستان از غرب به رشته کوههایی محدود میشود که از فلیشهای کرتاسه و رسوبات تبخیری و آهکهای الیگوسن و سازنده پلیوسن تشکیل شده و در ضلع جنوبی رشته کوههای فوق، سنگهای متامورفیک مشاهده میشود.
تاریخ و ادبیات
سیستان در اساطیر ایران و آئین زرتشت، اهمیت بسزایی دارد. در داستانهای قدیم ایرانی، سیستان و زابلستان از این جهت واجد شهرت و اهمیت است که موطن زال، پدررستم، پهلوان نامدار ایران باستان میباشد. در یک متن پهلوی به نام شهرهای ایران، ساخت سیستان و بنای آتشکده کرکویه، به افراسیاب تورانی نسبت داده شدهاست.
مورخین قدیم یونان، سرزمین واقع در مسیر سفلای هیرمند را درانگیانا میخواندند که ضبطهای دیگرش زرنگای و سرنگای میباشد. از این منطقه در کتیبههای داریوش اول دربیستون و تخت جمشید، تحت عنوان زرنک یاد شدهاست.
با ورود آخرین دسته از آریاییها در حدود سال ۱۲۸ ق. م؛ که سکه یا سکاها نامیده میشدند از شمال افغانستان به طرف جنوب یعنی قندهار و سپس به طرف غرب راه پیمودند تا به ایالت زرنک و کنارههای دریاچه زره رسیدند و نام زرنک به واسطه ورود سکاها به سکستان تبدیل گردید و عربها سجستان میگفتند و بالاخره به سیستان تغییر نام یافت که امروزه به همین نام خوانده و شناخته میشود.
نام آوران
پادشاه ایران در زمان صفاریان. کسی که موفق به شکست اعراب عباسی شد و زبان فارسی را جان دوباره بخشید.
در آغاز خلافت عباسیان، سیستان از این جهت نیز شهرت پیدا کرد که پادشاهان صفاریاناز آنجا بر خاستند و در نیمه دوم قرن سوم بر قسمت عمده جنوب و خاور ایران استیلا یافته و رایت استقلال برافراشتند.
در سال ۷۵۸ هجری شمسی، تیمور با لشکریان خود در جلو حصار سیستان ظاهر شد و قلعه آن را با خاک یکسان نمود. پس از مقاومت مردم، تیمور اهالی سیستان را مورد قتلعام قرار داد.
در سایه ظهور حکومت صفویه، سیستان مجدداً جان گرفت و مدنیتی به هم زد.
در قرن نوزدهم میلادی، ولایت سیستان مایه بحث و منازعه بین حکمرانان هرات و قندهار واقع شد. پس از اتحاد افغانستان توسط دوست محمد خان، محارباتی جهت تصرف سیستان بین ایران و افغانستان روی داد. سرانجام تحدید سرحدات در سال ۱۸۷۲ به دست کمیسیون انگلیسی به ریاست ژنرال اسمیت صورت پذیرفت و قسمتی از سیستان به وسیلهٔ عهد نامه پاریس از سیستان جدا گردید و درآن سوی مرز ماند، اما فرهنگ مردم، آداب و رسوم، زبان و ادبیات آنها همچنان پایدار و پابرجا و یکسان است.
از سال ۱۳۲۵ تا ۱۳۱۶ شمسی، سیستان جزو قلمرو خاندان خزیمه علم درآمد. در این زمان، سیستان بر اساس ترتیبات اداری و سیاسی نوین کشور، به عنوان بخشی از استان کرمان درآمد.
مرکز فعلی سیستان، زابل خوانده میشود. اگرچه در گذشته تحت عناوین نصرت آباد، نصیرآباد و سیستان نیز خوانده میشدهاست. شهر فعلی سیستان در اواخر دهه ۱۸۶۰ میلادی و توسط امیرعلم خان سوم خزیمه بنا شد.
جغرافیای تاریخی
سیستان را میشود به سه نوع سیستان تقسیم کرد:
۱. سیستان کهن و باستان: شامل مرکز تمام مناطق شرق فلات ایران، نیمهٔ جنوبی و شرقی افغانستان کنونی، مناطق شمال پاکستان،کشمیر و همچنین طبق متون تاریخی، در دوران باستان، منطقهٔ تبت در ادوار طولانی متعلق به فتوحات امیران و حکام سیستانی بودهاست.
۲. سیستان اصلی و محدود: شامل نیمهٔ جنوبی افغانستان، منطقهٔ چمن و ارتفاعات آن در پاکستان، مثلث شمال غرب بلوچستان پاکستان و سیستان ایران = زهک، جزینک، زابل، ادیمی، محمدآباد، بنجار، شهر جدید رامشار، لوتک، و...
۳. سیستان رسمی: که بعد از عهد نامهٔ پاریس به دو بخش سیستان ایران و سیستان افغانستان تقسیم شده است؛ که ولایات هلمند، نیمروز و جنوب ولایت فراه جزو سیستان افغانستان و شهرستانهای زابل، نهبندان و توابعشان و شرق کویر کرمان جزو سیستان ایران محسوب میشوند.
زبان
گویش سیستانی یکی از گویشهای مهم زبان فارسی است که مردم سیستان بدان تکلم میکنند. این گویش هم اکنون به صورت عمده در منطقه سیستان ایران، نیمروز و فراهافغانستان، سرخس ایران، ترکمنستان و دشت گرگان جاری میباشد.
این گویش از یک سو بیشترین خویشاوندی واژگانی و دستوری را با گویش موجود و گذشتهخراسانی و فراتر از آن با لهجههای مرده ماوراءالنهری و تاجیکی کنونی دارد و از سوی دیگر واژههای مشترک بسیار با بلوچی دارد که با توجه به پیوندهای تاریخی و پیوستگیهای جغرافیایی و مهاجرتهای قومی و خویشاوندی طایفهای، امری طبیعی میباشد.
سابغه تاریخی
فرهنگ نویسان، سیستانی را یکی از چهار زبان متروک پارسی یاد کردهاند.
ابوریحان بیرونی در الصیدنه، چند لغت از زبان قدیم سیستانی آوردهاست.
بسیاری از واژگان سیستانی از هزار سال پیش تاکنون تفاوت چندانی نکردهاست.
اگرچه اصل زبان که احیاناً همانسکزی است، پیش از این منقرض شده و تنها گویش آن باقیماندهاست.
یک سرود دینی به گویش سیستانی باقیماندهاست که به اواخر دوره ساسانی نسبت داده میشود. سرود آتشکده کرکویه یکی از زیباترین سرودهای مذهبی زرتشتیان سیستان بودهاست که به هنگام روشن کردن آتشگاهها، به آواز بلند خوانده میشدهاست.
خاستگاه
گویش سیستانی از گویشهای وابسته به زبانهای ایرانی غربی و از شاخه جنوبی آن است که به گروه زبانهای هندوایرانی تعلق دارند.
دکتر محمد معین در مقدمه کتاب برهان قاطع، گویشهای سگزی و زاولی را زیرمجموعه زبانهای ایرانی قید کردهاست.
نوشتار
گویش سیستانی هیچگاه یک زبان نوشتاری نبودهاست، پس اثر مکتوبی که مستقلاً متعلق به گویش سیستانی باشد نیز وجود ندارد. در میان کتب ادبی به نوشتار سیستانی در صده اخیر نیز ناهماهنگیهای بارزی در رسمالخط سیستانی به چشم میخورد. تلاشهای اخیری که برای یکپارچه سازی رسمالخط سیستانی انجام شدهاست تاکنون با بی اقبالی مواجه شدهاست.
گونه های زبانی
چهار گونه فرعی میتوان برای گویش سیستانی متصور شد که شامل گونههای زرگری، ادبی (ملّایی)، سیّدی و عربی میشود.
زرگری
در گونه زرگری، ساخت هجایی یک اصل زیربنایی بوده و گویش به هجاهای سازنده تقسیم میشود و پس از هر هجای اصلی، یک هجای تبعی با ساخت «ز+مصوت» ظاهر میشود. به عنوان مثال واژه پو (به معنی پا) به صورت پوزو تلفظ میشود.
ادبی
گونه ادبی سیستانی مورد کاربرد در مواردی از قبیل تقلید ادا، مداحی، متن خوانی، شبیه خوانی (تعزیه)، زبان ملایی و سخن گفتن از سر تأمل میباشد. این گونه از چند زاویه با گونه معیار گویش سیستانی در تفاوت میباشد، شامل: ساختمان تک واژ وجهی «می»، ساختمان تک واژ وجهی «ب»، جزء پیشین، ساختمان تک واژ نفی و نهی و تکیه فعلهایی که تک واژ «می» دارند.
سیدی
در گونه سیدی، واج «س» به جای واج نخست قرار گرفته و در پایان عبارت «واج نخست حذف شده + اِدی» افزوده میشود. مثلاً کتاب به ستابکدی تبدیل میشود.
عربی
گونه عربی تنها در میان طایفه شیخ (از طوایف سیستانی) دیده میشود و غالباً برای ایجاد ارتباط میان اعضای خانواده در حضور مهمان بیگانه به کار برده میشود و حالت خصوصی دارد. این گونه از لغات عربی بیشتری بهره میجوید.
دیدنی ها
بقایای آتشکده کرکویه
کوه خواجه(کوه اوشیدا)
زیارتگاه بی بی دوست
شناسه
مردم سیستان از نژاد آریایی و زبانشان در ایران بیشتر فارسی با گویش سیستانی (زاولی) که یکی از شاخههای زبان فارسی است میباشد.
اکثریت جمعیت سیستان را شیعه دوازده امامی تشکیل میدهد. شیعیان سیستان در زمینه مذهبی افتخاراتی در مورد پایبندی به مذهب شیعه دارند، خصوصاً سب نکردن امام اول شیعیان جهان امام علی در دوران بنی امیه که با وجود همه فشارها، حاضر به توهین به امام علینشدند. زندگی اکثریت مردم سیستان کشاورزی و دامداری میباشد. فردوسی متون، داستانها و قصههای تاریخیشاهنامه خود را از سرزمین نیمروز (سیستان) و قهرمانان آن را از این خطه انتخاب کردهاست.
یعقوب لیث صفاری که از سیستان بود در ماندگاری زبان فارسی نقش مهمی ایفا کرد.
ره آورد
- کلوچه محلی، اوجیزک، آبگوشت محلی، نان روغنی و تفتون، چنگالی، آچار (نوعی ادویه) و فلفل سیاه، کشک محلی (کشک زرد) چلبک (نوعی نان روغنی)
پانویس
- ↑ استراتژی سرزمینهای سوخته؛ سیستان و نخستین گامهای نفوذ استعمار
- ↑ ویرانههای باستانی سیستان: علل ویرانی سیستان
- ↑ سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۱.
- ↑ سازمان برنامه و بودجه سیستان و بلوچستان، طرح بررسی قابلیتها و امکانات توسعه استان، جلد اول، منابع طبیعی، ۱۳۷۶، ص ۱۷۹.
- ↑ متون پهلوی. گرداورنده جاماسب جی دستور متوچهر جی جاماسب – آسانا. گزارش سعید عریان. تهران، کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، ۱۳۷۱، ص ۷۰.
- ↑ کخ، هاید ماری. از زبان داریوش. مترجم دکتر پرویز رجبی. تهران، کارنگ، ۱۳۷۶، ص ۱۱۵.
- ↑ لسترنج، جغرافیای تاریخی سرزمینهای خلافت شرقی. ترجمه محمود عرفان. تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۶۴، ص ۳۵۸ تا ۳۶۲.
- ↑ محمدی خمک (سکایی سیستانی)، جواد. ماتیکان سیستان، از مقاله «سیستانی که بزرگتر از خراسان بود.»، جلد نخست. واژیران، ۱۳۷۸، ص ۵۷.
- ↑ بارتولد، تذکره جغرافیایی تاریخی ایران، ترجمه حمزه سردادور، تهران توس، ۱۳۵۸، ص ۱۰۴.
- ↑ مجتهد زاده، پیروز. امیران مرزدار و مرزهای خاوری ایران. مترجم حمیدرضا ملک محمدی نوری، تهران، شیرازه، ۱۳۷۸، ص ۷۷ تا ۹۶.
- ↑ بهاری، محمدرضا. زبانشناسی عملی، بررسی گویش مردم سیستان. زاهدان، ناشر: مؤلف، ۱۳۷۸، ص ۱۲.
- ↑ محمدی خمک، جواد. واژه نامه سکزی. تهران. سروش، ۱۳۷۹، ص ۱۱.
- ↑ فرهنگ معین، ج ۵، زیر عنوان «سیستانی».
- ↑ محمدی خمک، جواد، مقاله «گویش سیستانی در ترجمه قرآن قدس» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستانی، مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۴۷۱.
- ↑ بهار، محمدتقی، سبک شناسی. ج ۱، تهران، امیرکبیر، ۱۳۵۵، ص ۲۹.
- ↑ سیستانی، محمداعظم. مقاله «سرود آتشکده کرکوی یا قدیمیترین شعر در لهجه محلی سیستان» در ماتیکان سیستان، مجموعه مقالات سیستان شناسی. مشهد، واژیران، ۱۳۷۸، ص ۳۹۴.
- ↑ برجسته دلفروز، بهروز. واژه نامه ریشه شناسانه و تطبیقی گویش سیستانی. پایاننامه فوق لیسانس. دانشگاه شیراز، ۱۳۷۲.
- ↑ خلف تبریزی، محمد حسین. برهان قاطع، به اهتمام محمد معین. تهران، امیرکبیر، ۱۳۶۲(چاپ پنجم)، ص ۳۰.
- ↑ http://www.iranstb.com/forum/sistani-rasmolkhat-t551.html
- ↑ عمرانی، غلامرضا. گویش سیستان، حوزه مرکزی شهر زابل. ج ۱، تهران: هنر رسانه اردیبهشت، ۱۳۸۷، ص ۳۳۰ تا ۳۴۶.
- ↑ The Official Website of the Sunni Community in Iran - SunniOnline